بنام حق
می شود یک کاری کرد، حرف هر کسی را بزرگ کرد هرچند واقعا حرف درستی نباشد ، هر آدمی را بزرگ کرد هرچند بزرگ نباشد ....فقط برای اینکه به هوای خود رسید ...
نمی دانم شاید هم بی دقتی شخصی است و اطرافیان سوءاستفاده می کنند ، ولی آخر این همه بی دقتی تا کجا؟و به چه قیمتی؟
مقاله ای زده بود روزنامه ای بچه های دانشگاه هم یکی نوشت ما هم جواب دادیم گفتیم شاید بد نباشد اینجا هم بگذاریم .
اصل بحث و جواب آن در ادامه مطلب
بنام خدا
حرف "ه" و "خ" روی کیبورد کنار هم هستند هرچند هر کدوم مستقل از دیگری هستند، ولی یکوقت دیدی اشتباهی بخاطر این نزدیکی "به نام خدا" نوشتنت شد "به نام هدا"!!
راست می گویند بعضی دوستان که هر چیز خوبی آفت دارد ،آفت خط امام بودن هم شاید بعضی موقع ها بشود امام اصلی را فراموش کردن ....ولی من سر این چند تا حرف نسبتا با حساب دارم :
بابا به عمل کار بر آید نه به حرف ، حالا این دچار آفت شدن بستگی به این دارد که ما حرفا ولایتی هستیم یا عملا؟
اگرحرفا ولایتی هستیم که خوب مسلما دچار این آفت می شویم ! یا شده ایم و خودمان خبر نداریم ...اصلا امام زمان خودش سرباز حرفی نمی خواهد ...
اما اگر عملا ولایتی باشیم عملا سرباز جبهه ایشانیم ، می دانید چرا ؟ چون مثلا آقا می گویند درس بخوانید که متخصص داشته باشیم و به این بیگانه ها وابسته نباشیم ....
می گویند "اخلاق"تان را درست کنید ، می گویند این همه مشکلات ما مثلا در همین انتخابات از این بود که تزکیه نکرده بودیم ، به همین سادگی
"اخلاق که نبود، بىاخلاقى وقتى حاکم شد، حرصها، هواى نفسها، جهالتها، دنیاطلبىها، بغضهاى شخصى، حسادتها، بخلها، سوءظن به یکدیگر وارد شد - وقتى این رذائل اخلاقى به میان آمد - زندگى سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن کریم در چند جا - «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»(6) - تزکیه که همان رشد اخلاقى دادن است، جلوتر از تعلیم آمده است."
مثل همان حرف امام که می فرمودند :"شما بروید خودتان را درست کنید مملکت شما درست خواهد شد "
مثل همان حرف ائمه که "هرکس میان خود و خدایش را اطلاح کند خدا میان او و خلق را اصلاح می کند"
می بینید آخر ولی فقیه ما همان حرف ها را می زند ، حتی خود آقا هم معتقد به این احساسات ما نیستند!!!یعنی کلا اولیاءا.... توصیه به اینها که نمی کنند ! اگر اهل عملی خیلی شعر نگو برو عمل کن!!
حالا ما را نبینید که همش در شعاریم ،
داشتم خاطرات همسر شهید ردانی پور را می خواندم هنگامیکه برای عقد نزد امام رفته بودند ، و حسابی از فرصت استفاده کرده بود و گریه کرده بود و از روی عبا یا نمی دانم چادرش دستان امام را بوسیده بود امام هم بعد از عقد با لحن و اشاره معنی داری گفته بودند بروید با هم بسازید و زندگی کنید و ...و تعقل کنید !!
بله ، امام زمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا)هم خیلی دنبال سربازی که هر روز جمکران است ولی اهل عمل و تزکیه نیست نیستند، یعنی آن فردی که فی سبیل ا... الان مشغول تزکیه اخلاقی ، آگاهی سیاسی اجتماعی ، تحصیل تخصص و یا اینجور کارهاست خود به خود سرباز هست و می شود ، هرچند آدم وقتی عاشق شد کارش نمی شود کرد و می شود اویس و در عشق می سوزد .
ما هم رهبر را روی سر داریم تا انشاءا... عامل باشیم این ابراز احساسات اینجا هم انگار شده دفتر خاطرات ما از همه جا که م یمانیم و حتی در خانواده هم ابراز نمی کنیم اینجا از ته قلبمان می گوییم .
در راستای این همه شعار از این هفته خطبه های نماز به طور خلاصه انشاءا...آورده خواهد شد
وقتی باید از زبانت و دانسته هات استفاده کنی و چند تا که مثل دیروز خودت خیلی پرت هستند رو توجیه کنی و با سعه صدر گوش کنی هرچه می گویند چنین جملاتی را خواندن آی می چسبه مالک رسیده است به آن خیمه سیاه تنها سه چار گام... نه ... این گام آخر است اما صدای کیست که از دور می رسد؟ گویا صدای ناله « برگرد٬ اشتر! » است این ناله ضعیف و گرفته از آن کیست؟ من باورم نمی شود از حلق حیدر است مالک! رها کن آن سوی میدان و بازگرد این سو پر از معاویه های مکرر است این کوفیان فریب چه را خورده اند؟ هان! از شام نیز روز تو کوفه سیه تر است امروز پاره پاره قرآن به نیزه هاست فردا سری که قاری آیات پرپر است ... *** تاریخ! گوش دار به این هق هق بلیغ این شقشقیه ای که دوباره به منبر است: حتی عقیل طاقت عدلم ندارد٬ آه «من یوسفم٬ که است که با من برادر است؟» من یوسفم٬ تو یوسف بی چاه دیده ای؟ این چاه های کوفه عجب گریه پرور است ...* سیدی و مولای ....! اینجا کوفه نیست ... از وبلاگ فطرس تو لینکدونی * محمد مهدی سیار