بسم ا...

بعد از مدتی


به نام خدا

 

وقتی خسته می شی از همه چیز ، حتی از خودت وقتی جلوش می ایستی و از ترس بهش دروغ میگی

وقتی حالت از خودت به هم می خوره که چند روزی هست که این کا رو تکرار کردی ولی اون هنوز دست نوازشش رو از روی سرت بر نداشته ....

وقتی از خودت بدت اومده که چند روز شده که گند زدی و دلت بد جوری می گیره .....

 

دلت می خواد بری پیش شهیدا و های های گریه کنی ....می دونی خدا از اونا خیلی مهربون تره ولی مثل بچه ای که مامانش دعواش کرده و میره تو بغل  زن عموش و گریه می کنه .....

 

دلت میخواد جای اونا بودی ...که اون به ملائکه اش به خاطر آفریدنت مباهات کنه ....شما مگه زنده نیستید چرا چیزی نمی گید چرا ما و گنداب تنهایی مون رو تو این عالم آشفته ول کردید ؟

 

پس کی ها پیش ما هستید؟ الان که دل شکسته ایم دلمون هواتون رو کرده .............

 

می دونم طبق معمول ما رو توی خماری زنده بودن خودتون می ذارید و پیشمون نمی
آیید ؛هرچند بهشت شما، بهشت زهرای شما ...بهشت ما هم هست ....ممنونیم که ما رو طلبیدید ...

شهید گمنام های قطعه بهشتی چه قدر دلم هواتون رو داره ....