مهمانی فرزندان روح ا...

ما را به ضیافت خود بپذیرید که شما میزبانید و ما مهمان

مهمانی فرزندان روح ا...

ما را به ضیافت خود بپذیرید که شما میزبانید و ما مهمان

داستانک


بسم ا...
داستانک اسم وبلاگی جالب است که من یکی را از آن نقل می کنم 
هدیه

اولین سال تدریس در یکی از روستا ها تدریس می کردم . اواسط اردیبهشت بود
.موقع تدریس صدای شکستن شیئی در کلاس توجه مرا به خود جلب کرد. از گریه
های ابوالفضل فهمیدم گلدانی را که با خود به کلاس آورده بود از زیر میزش
افتاد و شکست . اشک هایش را پاک کردم و با هم تکه های  شکسته گلدان  را
جمع کردیم . روی یکی از تکه های گلدان کاغذ کوچکی چسبانده شده بود. سپاس
معلم ، روزت مبارک.

وحید حاج سعیدی
گرگان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد